ای خونبهای نافه چين خاک راه تو
نرگس کرشمه می‌برد از حد برون خرام
خونم بخور که هيچ ملک با چنان جمال
آرام و خواب خلق جهان را سبب تويی
با هر ستاره‌ای سر و کار است هر شبم
ياران همنشين همه از هم جدا شدند
حافظ طمع مبر ز عنايت که عاقبت


 خورشيد سايه پرور طرف کلاه تو
 ای من فدای شيوه چشم سياه تو
 از دل نيايدش که نويسد گناه تو
 زان شد کنار ديده و دل تکيه گاه تو
 از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو
 ماييم و آستانه دولت پناه تو
 آتش زند به خرمن غم دود آه تو
 

نتیجه فال دوستان و یاران را فراموش نکن و از آنها دور نشو. دلسرد و مأیوس نباش و با اندک دلخوری و ناراحتی از روزگار، خود را آزار نده. شاد باش و دنیا را به خوشی و لذت بگذران.
فال مجدد